
میزان رضایتمندی کودکان و خانوادهها از خدمات توانبخشی از زبان خودشان
رضایتمندی یا عدم رضایتمندی کودکان و خانوادهها از خدمات بهداشتی، درمانی و توانبخشی به عوامل متعددی وابسته است که از آن جمله می توان به موجودبودن این خدمات، در دسترسبودن آنها(هم از لحاظ بعد مسافت و هم از منظر هزینهها) و رفتار کادر ارائهدهنده این خدمات اشاره کرد.
رضایتمندی یا عدم رضایتمندی کودکان و خانوادهها از خدمات بهداشتی، درمانی و توانبخشی به عوامل متعددی وابسته است که از آن جمله می توان به موجودبودن این خدمات، در دسترسبودن آنها(هم از لحاظ بعد مسافت و هم از منظر هزینهها) و رفتار کادر ارائهدهنده این خدمات اشاره کرد. اما یکی دیگر از موضوعاتی که بر رضایتمندی یا عدم رضایتمندی تاثیر میگذارد، میزان پیشرفت کودکان و یا ارتقا عملکرد آنان به واسطه دریافت این خدمات است که به نظر میرسد بسیاری از کودکان و خانوادهها آن را تجربه کردهاند و همان انگیزهای شده تا این فرآیند را ادامه دهند.
در اینجا نظرات 7 نفر از کودکان یا والدینشان را طی مصاحبه هایی که با آنها شده است، می شنویم:
مصاحبه 1:«ما قبلا بیرجند نبودیم ولی از وقتی اومدیم، 7 ساله که پسرم داره کاردرمانی میره واقعا تغییراتش زیاده، حالا شاید بدوبدو نکنه ولی خب با واکر میره، سال اولی که من ایشون رو گذاشتم مدرسه باید من کنارش بودم و تکونش میدادم ولی امسال تایمی که من تو مدرسه میخوام کنارش باشم خیلی کم شده بود.... تغییرش رو میبینیم.... تعادلش خیلی بهتر شده... مثلا قبلا از سطح شیبداری که نمیتونست بره بالا، الان میتونه... الان با پله دستشو بگیری قشنگ بالا پایین میره.... در کل خیلی بهتر شده.... من همین رو که میبینم میگم هر جور شده باید این بچه کاردرمانی رو بره که همینطور پیشرفت کنه و پس فردا اگه ما که پدر مادرشیم نبودیم خودش بتونه کارهاش رو بکنه....»
مصاحبه با مادر پسر 11 ساله، ساکن بیرجند، دارای معلولیت جسمی حرکتی
مصاحبه 2:«تا شش سالگی که هیچی. اصلا. کلا افتاده بود مثل یه تیکه گوشت که یهجا افتاده. فقط یه ذره خودشو رو زمین کشمیداد. در حد همین. کاردرمانش خدا خیرش بده خیلی کمکش کرد تا راه افتاد. کارای شخصیش رو هم بعضی وقتا انجام میده ولی هنوز زیاد نمیتونه. یعنی تعادل نداره، بیتعادله. الان که خدا رو شکر راهافتاده من میگم کمکم کار کنه تعادل هم پیدا میکنه....»
مصاحبه با پسر 13 ساله، ساکن بیرجند، دارای معلولیت ذهنی
مصاحبه 3:«من از سه سالگی میآوردم گفتاردرمانی و کارهای شنوایی. از صبح میآوردم بچه رو اینجا از هفت و نیم تا دوازده.... نهار هم همینجا بود، میان وعده هم میدان... کلاسهای گروهی هم کار میکردن با همدیگه. سال آخر هم یه فضایی داشتن که مثلا مثل پیشدبستانی بود. انگار که اومدی پیش دبستانی، کتابهای پیشدبستانی براشون تهیه کرده بودن. مثلا باهاشون کار میکردن و اینا. خیلی عالی بود. من واقعا مدیون اینجام. خیلی کمک کردن به دخترم. الان دیگه قشنگ حرف میزنه، مدرسه عادی درس میخونه.....»
مصاحبه با مادر دختر 9 ساله، ساکن تهران، دارای اختلال شنوایی
علاوه بر آن، خدمات درمانی و توانبخشی به بسیاری از کودکان کمک کرده تا بتوانند مهارتهای بیشتری را به دست آورند و زندگی مستقلتری را تجربه کنند و به همین دلیل از دریافت این خدمات رضایت داشتند.
مصاحبه 4:«قبلا مامانم همه کارها رو میکرد، دستشویی میبرد، حموم، بیرون میخواستم برم... همه کارها رو... ولی الان خودم تو خونه که همه کارهام رو میکنم، برای بیرون یه ذره کمک میخوام.... چونکه خیابون شلوغه، مثلا آدما دقت نمیکنن....»
مصاحبه با پسر 15 ساله، ساکن اهواز، دارای معلولیت جسمی حرکتی
مصاحبه 5:«من شرایطام جوری بود که پاهام کاملا قفل بود بههم، دستام به هیچ عنوان باز نمیشد، جوری که مامانم میگه وقتی بچه بودی، من انگشتات رو باز میکردم تا میاومدم برسم به شصتت ، بقیه بسته میشد و این توانبخشی که الان صحبتشه، وقتی رفتم توانبخشی باعث شد که پاهام باز بشه با عمل جراحی، با عمل جراحی پام باز شد و این توانبخشی باعث شد که من بتونم بشینم. چون به هیچ عنوان نمیتونستم بشینم. توانبخشی باعث شد انگشتای من باز بشه، نه به شدتی که خیلی خوب، ولی خوب باز میشه.»
بحث گروهی با کودکان دارای معلولیت جسمی حرکتی، تهران
مصاحبه 6:«من قبلا نمیتونستم چیزها رو با دستم بگیرم، از وقتی میام اینجا، ورزش میدن، بعدم میرم تو خونه با مامانم تمرین میکنم، دیگه دستم خیلی خوب شده، میتونم چیزا رو نگه دارم....»
مصاحبه با دختر 12 ساله، ساکن گرگان، دارای معلولیت جسمی حرکتی
مصاحبه 7:«بچه بودم یه چیزایی رو نمیتونستم بگم، مثلا مامانبزرگ بابابزرگ میخندیدن، یعنی حرفام معلوم نبود... بعد رفتم یه مرکزی اونجا باهام کار میکردن و یاد دادن بهم که دیگه کلمهها رو چطوری بگم... خیلی خوب بود اونجا....»
مصاحبه با دختر 13 ساله، ساکن روستایی حوالی بیرجند، دارای اختلال شنوایی