تجربیات کودکان در رابطه با خواهر و برادرشان

برای کودکانی که در خانواده‌هایی با بیش از یک فرزند زندگی می‌کنند، ارتباط با خواهر و برادر بخشی از روابط روزمره است. نقش حمایتی خواهران و برادران بزرگ‌تر در زندگی کودکان دارای معلولیت به ویژه زمانی که سن و سال کمتری دارند، پر رنگ‌تر است، البته گاهی هم با زور و تحکم همراه می‌شود. در ادامه تجربیات 5 نفر از کودکان و والدین را در این زمینه می شنویم. 

تجربیات کودکان در رابطه با خواهر و برادرشان

برای کودکانی که در خانواده‌هایی با بیش از یک فرزند زندگی می‌کنند، ارتباط با خواهر و برادر بخشی از روابط روزمره است. نقش حمایتی خواهران و برادران بزرگ‌تر در زندگی کودکان دارای معلولیت به ویژه زمانی که سن و سال کمتری دارند، پر رنگ‌تر است، البته گاهی هم با زور و تحکم همراه می‌شود.

زمانی که خود کودکان دارای معلولیت فرزند بزرگتر هستند، نقش حمایت‌گری را خودشان بر عهده می‌گیرند اما این رابطه حمایت‌گرانه لزوما رابطه‌ای یک سویه و از جانب فرزند بزرگتر نیست بلکه در رابطه با کودکان دارای معلولیت، گاهی خواهران و برادران کوچکتر نیز در انجام امور روزمره نقش حمایت‌گری را عهده‌دار می‌شوند.
در ادامه تجربیات 5 نفر از کودکان و والدین را در این زمینه می شنویم. 

مصاحبه 1:«بیرون که میخوام برم خواهر کوچیکترم کمک می‌کنه... مثلا تا مسجد منو می‌بره، یا مثلا برای خوندن قرآن یا زبان کمک‌ام می‌کنه...»

مصاحبه با پسر 18 ساله، ساکن تهران، دارای اختلال بینایی


گاهی نیز خواهر و برادر از وضعیت کودک دارای معلولیت خجالت می‌کشند و با آنکه در خانه روابط خوبی با هم دارند، اما ترجیح می‌دهند در بیرون از خانه با آنها همراه نشوند و یا آنان را به دوستانشان معرفی نکنند.

مصاحبه 2:«پسر بزرگم دوسش داره.... ولی خجالت میکشه.... مثلا دلش نمی‌خواد بریم بیرون.... چون یه موقع صدا درمیاره از خودش.... داد می‌زنه.... دیدم دوستاش رو هم نمیگه بیان خونه..... با هم تو خونه خوبنا، ولی انگار از درون زجر میکشه...»

مصاحبه با مادر پسر 12 ساله، ساکن تهران،دارای اختلال طیف اتیسم


گاهی نیز خواهرها و برادرها نسبت به کودک دارای معلولیت پذیرش ندارند و قبول این مسئله که باید در کنار آنها زندگی کنند برایشان دشوار است.

مصاحبه 3:«فرزند سالمم با برادرهای معلولش رابطه‌اش خیلی بده. با توجه به تفاوت‌هایی که دارن، برای فرزند سالمم درک و پذیرش برادرهای معلولش ممکن نیست.... این بچه الان نزدیک 10 ساله که از خونه گریزونه و ما به سختی میتونیم نگهش داریم...بیشتر ترجیح میده که خونه پدربزرگ مادربزرگش باشه تا خونه خودمون... خیلی هم تلاش کردیم ولی نمی‌پذیره.... »

بحث گروهی با مادران کودکان دارای معلولیت جسمی حرکتی، کرمان


برخی از کودکان نیز تصور می‌کنند که پدر و مادرشان وقت بیشتری را برای خواهر یا برادر دارای معلولیت‌شان می‌گذارند و آنقدر که به وضعیت آنها اهمیت می‌دهند، به او توجه نمی‌کنند. همین مسئله گاهی باعث می‌شود که نوعی از احساس رقابت میان کودکان در خانواده ایجاد شود.

مصاحبه 4:«دخترم حالا که بزرگتر شده میگه تو برای اون بیشتر وقت میذاری.... همش با اونی.... من مثلا از ساعت 8 صبح با پسرم از خونه میام بیرون و میارمش مرکز تا ساعت 2..... چون مسیرمون دوره نمی‌تونم بذارمش و برم خونه بعد بیام دنبالش..... دخترم دلخور میشه.... چون تو خونه هم من بیشتر دارم سعی می‌کنم پسرم تمرین‌هاش رو انجام بده.....»

مصاحبه با مادر پسر 10 ساله، ساکن تبریز، دارای معلولیت ذهنی


روابط میان خواهران و برادرانی که به طور مشترک تجربه معلولیت را دارند نیز کم و بیش شبیه به همه خواهر و برادرهاست. یعنی فرزندان بزرگتر معمولا سعی می‎‌کنند کوچکترها را حمایت کنند و به آنها در انجام کارهای روزانه یاری برسانند(مگر در برخی معلولیت‌های ذهنی که کودکان خود نیازمند یاری افراد دیگر هستند). گاهی با هم بازی می‌کنند و گاهی دعوا، گاه علایق متفاوتی دارند و گاهی هم کارهای مشترک انجام می‌دهند...

مصاحبه 5:«یه برادر دارم، شش سالشه، کم‌بیناست...... من از بچگی جهت‌یابیم خیلی خوب بود.... الان تابستونا که میرم خونه باهاش کار می‌کنم که بهش یاد بدم......»

مصاحبه با دختر 14 ساله، ساکن سنندج، کم بینا