تجربه کودکان در ارتباط با همسالان در محیط های آموزشی
رابطه با همسالان بر خلاف رابطه با بزرگسالان، معمولا کمتر سلسلهمراتبی است و کودکان در آن آزادانهتر میتوانند خودشان، ایدهها و افکارشان را بروز دهند. همچنین به کمک رابطه با همسالان است که کودکان با برخی از هنجارهای اجتماعی آشنا میشوند و رفتارها و نظام ارزشیشان شکل میگیرد. در ادامه تجربه کودکان دارای نیازهای ویژه را در ارتباط با هم سالانشان می خوانیم.
رابطه با همسالان بر خلاف رابطه با بزرگسالان، معمولا کمتر سلسلهمراتبی است و کودکان در آن آزادانهتر میتوانند خودشان، ایدهها و افکارشان را بروز دهند. همچنین به کمک رابطه با همسالان است که کودکان با برخی از هنجارهای اجتماعی آشنا میشوند و رفتارها و نظام ارزشیشان شکل میگیرد. علاوه بر آن کودکان، بسیاری از مهارتهای اجتماعی را از طریق کنش متقابل با یکدیگر میآموزند و همین موضوع بر میزان استقلال یا وابستگیشان در آینده تاثیرگذار است. از همین رو رابطه با همسالان نقش جدی و موثری بر زندگی کودکان دارد.
محیطهای آموزشی نظیر مهدهای کودک، پیشدبستانیها و مدارس فضاهایی هستند که کودکان در آن رابطه با همسالان را تجربه میکنند. این روابط اغلب برای کودکان خوشایند و دوست داشتنی است، هر چند که گاه نیز ممکن است تجربیات ناخوشایندی در این روابط روی دهد.
در ادامه تجربه کودکان دارای نیازهای ویژه را در ارتباط با هم سالانشان می خوانیم:
مصاحبه 1:«دوستام رو خیلی دوست دارم، یعنی سه ماه تابستون که میشه خیلی ناراحتم که کم میبینمشون.... ولی بهشون تلفن میزنم، یه وقتایی هم میریم خونه همدیگه.... تو مدرسه خیلی کیف میده، یه شوق و ذوقی داریم با همدیگه مثلا یه وقتا معلمها رو گول میزنیم.... زنگ تفریحها با هم میشینیم تو حیاط، حرف میزنیم....»
مصاحبه با دختر 16 ساله، ساکن بیرجند، اختلال بینایی
مصاحبه 2:«با دوستام بازی میکنیم تو مدرسه، خوش میگذره ولی یه وقتایی اذیت میکنن، بهم میگن حلزون[به دلیل کاشت حلزون].... من دوست ندارم... قهر میکنم باهاشون...»
مصاحبه با پسر 12 ساله، ساکن تهران، اختلال شنوایی
پیشتر اشاره شد که کودکان دارای معلولیت گاه به دلیل محدودیتهای محیطی که در مراکز آموزشی وجود دارد، برای انجام امور روزمرهشان نیازمند دریافت کمک هستند. آنها معمولا برای اینکار از دوستانشان درخواست یاری کرده و دوستان هستند که فرآیند حضور آنها در محیطهای آموزشی را تسهیل میکنند.
مصاحبه 3:«دوستام تو مدرسه خیلی کمک میکنن، مثلا میبینن من دارم میام، میان کیفم رو میگیرن، از پله بخوام برم، دستم رو میگیرن... کاری اگه داشته باشم تو مدرسه به دوستام میگم... تو درسا هم مشکلی داشته باشم باز به دوستام میگم، کمک میکنن... با هم میگیم می خندیم....»
مصاحبه با دختر 12 ساله، ساکن تبریز، جسمی حرکتی
اما روابط دوستانه همیشه هم خوب پیش نمیرود و گاه دلخوریهایی نیز در آن ایجاد می شود. منشا بخشی از این دلخوریها حسی است که بعضی از کودکان از آن به عنوان «ترحم» یاد کرده و میگویند که گاه آن را در روابطشان با همسالان نیز تجربه کردهاند.
مصاحبه 4:«من خودم یه آدمی هستم که مشکلی توی خودم نمیبینم ولی بقیه مشکل منو میبینن و این باعث میشه که اونا فکر کنند که من نمیتونم کاری رو انجام بدم، این واقعا بعضی وقتها منو اذیت میکنه. من همیشه به دوستام هم میگم، همونطوری که به شما اولش گفتم. میگم شما فکر کنین که برای من یه اتفاق بوده و پیش اومده حالا یه زمان بلندیه. بعضیهاشون رفتاراشون خیلی خوبه. بعضیهاشون دلشون میسوزه. من از ترحم واقعا متفرم، اینکه از روی ترحم کسی برای من کاری انجام بده منو ناراحت میکنه. دوستی واقعی کسیه که از نظر من تو رو به خاطر خودت بخواد نه بهخاطر شرایط جسمی یا اینکه تو نیاز به کمک داری. باید تو رو بهخاطر خودت بخواد. اصلا معنی دوستی واقعی اینه.....توی ایران، چون جا ننداختن مثل این میمونه که انگار داری به کسی که مثل من اتفاقی براش افتاده لطف میکنه که باهاش دوست میشی یا باهاش حرف میزنی....»
بحث گروهی با دختران نوجوان دارای معلولیت جسمی حرکتی، تهران
رابطه با «همسالان» همیشه به معنای رابطه با «دوستان» نیست. کودکان در محیطهای آموزشی با افراد متعددی در تعامل هستند که از این میان ممکن است تعداد کمی «دوست» آنان باشند و سایرین «همکلاسیها» یا «هممدرسهایها». روابط با این گروه از همسالان گاه با چالش های بیشتری برای کودکان دارای معلولیت همراه است. یعنی اگر چه آنها از رابطه با دوستانشان لذت میبرند اما گاه از جانب سایر کودکان در مدرسه، مورد تمسخر قرار گرفته و آزرده میشوند.
مصاحبه 5:«من مثلا اگه فردا امتحان داشته باشم همش استرس دارم، زود میرم کتابم رو باز می کنم و اینقدر تمرین میکنم که همه چی رو یاد بگیرم چون وقتی نتونم جواب بدم بعضیها مسخرهام میکنن.... بهم میخندن... رفتارشون با من بده... دوست دارم این آدما تو کلاسمون نباشن... اصلا تو مدرسهمون نباشن.....»
مصاحبه با دختر 11 ساله، ساکن تبریز، دارای معلولیت جسمی حرکتی و اختلال بینایی
مصاحبه 6:«تو مدرسه وقتی میخواستم برم دستشویی آرومآروم میرفتم و میاومدم .... به خودم فشار میآوردم و پام هم درد میکرد اما به کسی نمیگفتم کمک کنه... چون بقیه میدیدن کسی کمک میکنه، مسخره میکردن.... من دوست نداشتم...»
مصاحبه با پسر 17 ساله، ساکن روستایی در حوالی مرند، جسمی حرکتی
مصاحبه 7:«مثلا تو محیط مدرسه بچه ها اذیتش میکردن .....اول ابتدایی بود خیلی زمین میخورد مثلا هل میدادن این می خورد زمین میومد خونه گریه میکرد که آخه مامان منو هل میدن ....اصلا با بچهها جوش نمیخورد میگفت مامان من رو تو جمع خودشون راه نمیدن... میگن تو نمیتونی بدویی.... بعد کمکم چند تا دوست پیدا کرد، بهتر شد...»
مصاحبه با مادر پسر 13 ساله، ساکن تبریز، جسمی حرکتی
این تجارب ناخوشایند حتی در مواردی منجر به ترک تحصیل کودکان دارای معلولیت نیز شده است.
مصاحبه 8:«به خاطر دستش بچهها میخندیدن تو مدرسه، دیگه نرفت ...... سوال کردم واسه چی نمیری؟ گفت بچهها میپرسن چرا دستت کوچیکه، من دوست ندارم برم بهم میخندن، به خاطر اون نرفت..... »
مصاحبه با مادر پسر 8 ساله، ساکن تهران، جسمی حرکتی