تجربه کودکان در مورد میزان مناسب‌ سازی های انجام شده در محیط مراکز آموزشی

برخی از کودکان دارای معلولیت برای این که بتوانند از مراکز آموزشی به راحتی استفاده کنند، نیازمند مناسب‌سازی‌هایی هستند که امکان تحرک و استقلال را برایشان ایجاد کند و مخاطرات محیطی را هم کاهش دهد. البته مناسب‌سازی محدود به محیط فیزیکی نیست و گاه برخی از کودکان، نیازمند مناسب‌سازی هایی در وسایل بازی، کتاب‌های درسی و یا شیوه تدریس مربی‌ها و معلمان هم هستند. در ادامه تجربه کودکان را در این زمینه می خوانیم.

تجربه کودکان در مورد میزان مناسب‌ سازی های انجام شده در محیط مراکز آموزشی

برخی از کودکان دارای معلولیت برای این که بتوانند از مراکز آموزشی به راحتی استفاده کنند، نیازمند مناسب‌سازی‌هایی هستند که امکان تحرک و استقلال را برایشان ایجاد کند و مخاطرات محیطی را هم کاهش دهد. البته مناسب‌سازی محدود به محیط فیزیکی نیست و گاه برخی از کودکان، نیازمند مناسب‌سازی هایی در وسایل بازی، کتاب‌های درسی و یا شیوه تدریس مربی‌ها و معلمان هم هستند.

محدودیت‌های محیطی معمولا برای برخی از کودکانی دارای معلولیت جسمی- حرکتی که در مدارس تلفیقی درس می‌خوانند دشواری‌هایی را ایجاد می‌کند. چون مثلا بعضی از آنها باید با ویلچر یا واکر حرکت کنند و اگر مدرسه رمپ یا آسانسور نداشته باشد، کارشان سخت می‌شود. استفاده از سرویس‌های بهداشتی ایرانی هم برای آنان دشوار است و اگر مدرسه سرویس بهداشتی فرنگی نداشته باشد، آنان با مشکل مواجه می‌شوند. اندازه درها هم باید متناسب با اندازه ویلچرشان باشد اما گاهی اندازه درهای سرویس‌های بهداشتی طوریست که این امکان را به آنها نمی‌دهد.

در ادامه تجربه چند نفر از کودکان را در این زمینه می خوانیم.

مصاحبه 1:«من تو مدرسه خیلی دستشویی نمیرم..... یا اینکه مامانم باید باشه که کمک کنه.... چند بار شده که نبوده، زنگ زدم ازش پرسیدم چیکار کنم، اونم گفته، اگه شد میکنم اگر نه هم یه جوری سر می‌کنم دیگه..... تا حالا خیلی مشکلی پیش نیومده.... ولی مدرسه‌مون آسانسور نداره.... هر سال کلی غر می‌زنن که برای یه دانش آموز نمی‌تونیم کلاس رو عوض کنیم بیاریم پایین.... دیگه یا مامانم کمک می‌کنه یا بچه ها...»

مصاحبه با پسر 13 ساله، ساکن کرمان، ضایعه نخاعی

مصاحبه 2:«از نظر فیزیکی مدارس رمپ برای جابجایی ویلچر نداشتن. حتی خودم با هزینه خودم برای مدارسی که فرزندم درس میخوند رمپ درست کردم. در این زمینه کوچکترین کمکی به من نشد و خودم همه کارهای مناسب‌سازی مدرسه رو با هزینه شخصی خودم انجام دادم....»

مصاحبه با مادر پسر 13 ساله، ساکن تبریز، ضایعه نخاعی

برخی از آنها با سرویس مدرسه هم مشکلاتی دارند و این موضوع باعث می شود که معمولا والدین‌شان ناچار شوند که آنها را تا مدرسه همراهی کنند. البته بعضی از مدارس تلفیقی هم هستند که علاوه بر پذیرش این کودکان تلاش کرده‌اند تا مناسب‌سازی‌های لازم را هم برای تردد و تحرک‌شان انجام دهند. گاهی هم والدین خودشان دست به کار شده و برای مناسب‌سازی مدرسه اقدام کرده‌اند.

مصاحبه 3:«سختم نیست با ویلچر، چون که دم حیاط رمپ گذاشتن برای ویلچر، کلاس من هم طبقه اوله.... دیگه راحت میرم...»

مصاحبه با دختر 14 ساله، ساکن سنندج، دارای معلولیت جسمی حرکتی

کودکانی که دارای اختلالات‌بینایی هستند، علاوه بر مناسب‌سازی‌های محیطی آنان برای این که بتوانند راحت‌تر بخوانند و بنویسند نیازمند امکاناتی مثل دستگاه ضبط صدا، ذره بین، ماشین پرکینز و پرینتر و.... هم هستند. امکاناتی که گاه در برخی از مدارس مهیا نیست و می‌تواند درس خواندن را برای این کودکان دشوار کند.

مصاحبه 4:«خوب مدرسه ما دو تا قسمت داره. یه قسمت برای بچه‌های ناشنواست و یه قسمت برای بچه‌های نابینا و چند معلولیتی....مثلا ما پارک داشتیم توی حیاط مدرسه‌مون ولی پارک رو دادند به بچه‌های ناشنوا و ما بعضی اوقات زنگ‌های تفریح نمیتونستیم بریم حیاط همینجوری توی کلاس مینشستیم و خیلی شرایط محیطیش خوب نبود برای نابیناها. مثلا مانع‌هایی وسط حیاط می‌گذاشتن که خیلی بچه‌ها براشون پیش اومده بود که پاشون میخورد بهش، با صورت می‌خوردن زمین، سرشون به دیوار میخورد، خیلی خطرناک بود، برای چند تا از بچه‌ها توی کلاس خودمون اتفاق افتاده بود.....»

مصاحبه با دختر 16 ساله، ساکن تهران، دارای اختلال بینایی

کتاب‌هایی که برای کودکان نابینا یا کم‌بینا مناسب‌سازی شده باشد هم در شهرهای کوچک و روستاها کمتر در دسترس است.

مصاحبه 5:«ما  قبلا تو یه منطقه محروم زندگی می‌کردیم که دسترسی‌مون به شهر زیاد نبود.... به خدا قسم من یه بار کتاب ادبیات زمانی به دستم رسید که امتحانش رو داده بودم... اصلا کتاب‌ها یه وقتایی نمیرسید به دستمون، وحشتناک بود، راحت بهتون بگم، یه وقتا شش ماه، هفت ماه بعد از سال تازه کتاب می‌اومد .... من نمی‌دونم مشکل توی ارسال کتاب چیه ولی واقعا برای ما سخته وقتی اینقدر دیر کتاب به دستمون می‌رسه...»

بحث گروهی با دختران دارای اختلال بینایی، تهران

مصاحبه 6:«منطقه محروم بچه‌ها مشکل معلم رابط خیلی دارند، معلم‌رابط خیلی کم هستش توی منطقه ما، اونهایی هم که هستن، دانش‌آموز زیاده به همه نمیرسن. یادمه من یه معلم رابطی داشتم، یه ساعت توی هفته میومد پیش من، یه ساعت پیش یکی دیگه، من نابینا بودم، اون یکی معلول جسمی حرکتی بود، اون یکی ناشنوا بود، اون یکی، اصلا یه وضعی شده بود، یه نفر گذاشته بودند، این بنده خدا به ما نمیتونست برسه، میگفت شماها که درستون بهتره کلا من فقط برای امتحانا میام. خوب من چی میگفتم، اون حق من بود که باشه، ولی یه نفر بنده خدا چطوری به پونزده شونزده نفر برسه....»

مصاحبه با دختر 18 ساله، ساکن تهران، اختلال بینایی

مشکلات مربوط به معلم‌های رابط تنها محدود به کودکان دارای اختلال بینایی نیست. بعضی دیگر از کودکان دارای معلولیت که در مدارس تلفیقی درس می خوانند هم کم و بیش در این حوزه با مشکلاتی رو‌به‌رو هستند.

گاهی کمبود تعداد معلمان باعث می‌شود تا آنان وقت کافی برای کار کردن با کودکانی که دارای نیازهای‌ویژه هستند را نداشته باشند و گاهی هم عدم‌تخصص بر کیفیت‌آموزش تاثیر می گذارد. بازنشسته شدن معلمان و جایگزین نشدن نیروهای جدید در مدارس استثنایی یا ویژه(نظیر مدارس نابینایان یا ناشنوایان)، بودجه پایین این مدارس و پایین بودن دستمزدها از جمله مشکلاتی هستند که باعث کمبود معلمان و یا استفاده از نیروهای غیرتخصصی شده است.    

مصاحبه 7:«الان یه جوریه تو مدرسه بنده خداها واقعا معلم کم دارن... مثلا یه معلم رشته روانشناسی هم ریاضی تدریس می‌کنه هم زبان انگلیسی که خوب اینجوری برای بچه‌ها تکراری میشه و معلم هم وارد نیست به همه این درس‌ها.....»

بحث گروهی با مادران کودکان دارای اختلال بینایی، تهران

مصاحبه 8:«سال گذشته چند تا از معلما باز‌نشسته شدن و متاسفانه هیچ معلمی رو جایگزین نمی‌کرد آموزش پرورش که ما نیرو نداریم و خود اون معلمایی که باز‌نشسته شدن، هفته‌ای دو روز حق التدرس می‌اومدن مدرسه، دو روز در هفته حالا کاور می‌کردن سیستم رو .... من می دونم که چند ماه اصلا اینها حقوق نگرفتن یعنی تا حدی که بعضی‌هاشون می‌گفتن خب ما نیایم دیگه چون نه حقوق بازنشستگی‌شون هنوز درست شده  نه حقوق حق‌التدریسی‌شون رو می‌گرفتن....یعنی فکر میکنم مثلا بعد از پاییز شاید حتی 3، 4 ماه گذشته بود و بچه‌ها مثلا توی کلاس پسر من 8 تا بچه بودند، 4 تا از بچه‌ها مقطع دوم دبستان بودند و 4 تا از بچه‌ها مقطع سوم و متاسفانه معلم اصلا نمی‌تونست با بچه‌ها خوب کار کنه یعنی خود معلم می‌گفت من نمی‌رسم .....»

مصاحبه با مادر پسر 14 ساله، ساکن تهران، سندروم داون