موازین و اسناد بینالمللی مرتبط با حقوق افراد دارای معلولیت
تاکنون تلاشهای متعددی جهت احقاق حقوق و آزادیهای افراد دارای معلولیت در قوانين بينالمللی صورت گرفته است. از یک سو، حقوق و آزادیها و حمایتهایی که در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر ( 1948)، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (1966) و بسیاری از اسناد عام حقوق بشری آمده، در پرتو اصولی ــ چون کرامت انسانی، برابری و عدم تبعیض ــ شامل معلولان نیز میشود.
تاکنون تلاشهای متعددی جهت احقاق حقوق و آزادیهای افراد دارای معلولیت در قوانين بينالمللی صورت گرفته است. از یک سو، حقوق و آزادیها و حمایتهایی که در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر (UDHR, 1948)، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR,1966)، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR, 1966) و بسیاری از اسناد عام حقوق بشری آمده، در پرتو اصولی ــ چون کرامت انسانی، برابری و عدم تبعیض ــ شامل معلولان نیز میشود. از سوی دیگر، در پرتو اسناد خاصی ــ چون «اعلامیۀ مربوط به حقوق معلولان»(Declaration,1975) تلاش شده است از حقوق معلولان بهطور ویژهای حمایت شود. همچنین،در ادامۀ تلاشهای مراجع بینالمللی برای حمایت بیشتر از حقوق معلولان و ایجاد شرایط مناسب برای بهرهمندی آنان از حقوق و آزادیهای اساسی، «قواعد استاندارد دربارۀ برابرسازی فرصتها برای معلولان» در سال 1993 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده است.
اسناد عمومی بین المللی و حقوق افراد دارای معلولیت
اعلامیه حقوق کودک که در سال 1924 به پیشنهاد یک سازمان غیردولتی به تصویب جامعه ملل رسید، قدیمیترین سندی است که در آن به موضوع حمایت از افراد دارای معلولیت(با تاکید بر کودکان) اشاره شده است. در یکی از موارد پنجگانه این سند آمده: کودکی که دارای معلولیت ذهنی است، باید یاری شود.
پس از آن با فاصلهای بیست ساله(1945) در منشور ملل متحد رعایت حقوق برابر همه انسانها مورد پذیرش جامعه بینالمللی قرار گرفت و در سال 1948، «اعلامیه جهانی حقوق بشر» دامنه نگاه انسانی به افراد دارای معلولیت را گسترش داد. در ماده 25 این اعلامیه تاکید شده است که انسانها باید در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوهگی، پیری و در تمامی مواردی که به عللی خارج از اراده انسان، وسایل امرارمعاش از بین رفته باشد، از شرایط آبرومندانهای برخوردار شوند. علاوه بر آن ماده 7 این اعلامیه در گسترش پیگیریهای حقوق بشری افراد دارای معلولیت نقش موثری ایفا کرده است. در این ماده اعلام شده که همه در برابر قانون مساوی هستند و باید بدون تبعیض از حمایت قانون برخوردار شوند.اما در هیچ یک از کنوانسیونهای مهم حقوق بشری از جمله کنوانسیون بین المللی رفع همه اشکال تبعیض نژادی(1966)، کنوانسیون رفع تبعیض همه جانبه نسبت به زنان(1979) و کنوانسیون علیه شکنجه و دیگر اشکال رفتارهای موهن غیرانسانی(1984)، اشارهای به افراد دارای معلولیت نشده است. تنها کنوانسیون بینالمللی که مشخصا به آن اشاره میکند، کنوانسیون جهانی حقوق کودک(1989) است که در ماده 23 در چهار بند به حقوق کودکان دارای معلولیت میپردازد.
روح الله ساعی شتربانی و دیگران(1396) حقوق اجتماعی معلولان، نشر دانژه