1- تعیین تخصص، منابع و شبکه های هر بخش
تخصص، منابع و مشارکت منحصر به فرد هریک از شرکا را بشناسید و آنها را با سایرین به اشتراک بگذارید.
اهمیت: انتقال منافع حاصل از همکاریِ هر بخش به سایر بخشها، باعث ادامه مشارکت و تعهد در همکاری میشود.
سوال کاربردی مورد نیاز:
چه تخصص، منابع و شبکههایی، مختص هر شریک است؟
شرکا از تخصص، منابع و شبکههای مختلفی در رابطه با موضوع مورد بحث برخوردار خواهند بود. یک شریک بخش کسب و کار (تجارت) ممکن است به منابع اطلاعاتی یا مالی اختصاصی دسترسی داشته باشد که بهراحتی در دسترس دیگر شرکا نیست؛ یا یک شریک غیرانتفاعی ممکن است دارای سیاست منحصر به فرد یا تخصص مربوط به اجتماعات محلی باشد. یک شریک دولتی ممکن است اختیار منحصر به فردی در استفاده از ابزارهای طراحی یا اجرای ابتکار عمل داشته باشد. باید شرایطی ایجاد کرد که از طریق آن شرکا به روشنی درک کنند که چگونه منابع سایر شرکا، مستقیما بر ظرفیت همکاری برای دستیابی به اهداف آنها تأثیر میگذارند. با تحقق این امر، احتمال اینکه شرکا برای مشارکت دیگران ارزش قائل شوند و نسبت به همکاری متعهد گردند، افزایش می یابد.. اگر در همکاری، این درک مشترک ایجاد نشود، ممکن است شرکا، در مواقع نیاز به سازش، از فرآیند مذاکره کنارهگیری کنند و بدون درگیر شدن بخشهای دیگر، مسئله موجود را قابل حل بدانند.
2- اثبات صلاحیت سازمانی و تعهد در همکاری
میزان متعهد بودن شرکای همکاری را مشخص کنید.
اهمیت: وقتی شرکا به وعدههای خود در مورد همکاری عمل میکنند، اعتماد میان طرفین را جلب نموده که این به نوبه خود احتمال نتیجه مثبت را افزایش میدهد.
سوال کاربردی مورد نیاز:
چگونه این شیوه ی همکاری، شرکا را به پیگیری تعهدات ترغیب می نماید؟
همکاریهای بین بخشی اغلب اوقات، شرکا را ملزم به کار در زمینههایی میکند که با فعالیتهای روزمره آنها متفاوت است، که این میتواند برای آنها چالش برانگیز باشد. با این حال، متعهد بودن به کار از طرف شرکا مهم است، زیرا منجر به اطمینان بیشتر دیگران در همکاری میشود. اگر شرکا قادر به انجام تعهدات نباشند، ممکن است اعتماد کاهش یابد و همکاری بهطور کامل متوقف شود یا شکست بخورد.
همکاری بین بخشی، از طریق مکانیسمهای مختلفی میتواند شرکا را به انجام تعهدات خود تشویق نماید، از جمله: شناسایی انتظارات واضح از هر یک از شرکا و تعیین جدول زمانی برای این انتظارات، اطمینان از این که تمام شرکا این انتظارات و جدول زمانی را درک میکنند و متقابلا در مورد آن توافق دارند (شاید از طریق موافقتنامه مشارکت یا تفاهمنامه)، و به شیوهای مداوم در مورد انجام تعهدات ارتباط و تعامل برقرار میکنند.
3- انعطاف پذیری و شکیبایی
شکیبایی و اتعطاف پذیری را از طریق گزارش پیشرفت به اعضا و تجلیل از موفقیت ها تشویق کنید.
اهمیت: گاهی در طول همکاری، بنا به تغییر شرایط، نیاز است اولویت ها تغییر کنند. انعطاف پذیری همراه با شناسایی پیشرفت ها در مسیر تحقق اهداف، تعامل و حرکت را حفظ می کند.
سوال کاربردی مورد نیاز:
چگونه می توان شکیبایی را در همکاری، ترغیب و تشویق کرد؟
همکاریها معمولا بیشتر از حد انتظار به طول میانجامند، زیرا شرکا موظف به کار با شیوه هایی هستند که اولویتهای سایر بخشها را هم در نظر بگیرد. این همکاری میتواند با گزارش پیشرفت و تجلیل از موفقیت، که اعتماد و تعهد را القا میکند، شکیبایی را در بین شرکا ترغیب و تشویق کند. شرکا میتوانند این کار را از طریق ارسال منظم گزارش پیشرفت به یکدیگر و به روز رسانی آن، سازماندهی یک رویداد برای جشن گرفتن یک موفقیت مهم، یا جستوجوی فرصتهایی برای به اشتراک گذاشتن دستاوردهای فعلی (به عنوان مثال، از طریق رسانهها، جلسه برای ذینفعان بیرون از سازمان، و غیره) انجام دهند.
4- بهکارگیری یک حامی مالی یا شخص مهم قدرتمند
اهمیت: افراد یا سازمانهای بسیار قابل احترام و پرنفوذ میتوانند دسترسی به منابع را فراهم آورند، از مشروعیت و اعتبار برخوردار شوند و توجه عمومی را به خود جلب کنند.
سوال کاربردی مورد نیاز:
چگونه می توان از حمایت حامی مالی بهره برد؟
حامیان مالی اگرچه معمولا در کارهای روزمره همکاری دخیل نیستند، اما اعتبار، دسترسی به شبکهها و قدرت را فراهم میکنند. آنها همچنین میتوانند منابع مالی و غیرمالی را برای حمایت از همکاری بسیج نمایند. اگر این همکاری شامل حامیان مالی یا افراد صاحب نفوذ نشود، فرصت بهرهمندی از اعتبار، منابع و مهارتهای منحصر به فردی که این افراد و سازمانها ارائه میدهند، از دست میرود و در نهایت ظرفیت آن محدود میگردد.
نکته مهم: خیلی اوقات ممکن است ارزش های زیسته ی حامیان مالی برجسته و افراد قدرتمند با نفوذ، با ارزش های بنیادین و اصیل سازمان در تضاد باشد. در چنین صورتی، هرچند در ابتدا به نظر می رسد حضور این حامیان می تواند وسیله ی خوبی برای تحقق اهداف همکاری باشد، اما در ادامه، همکاری را از اهداف اصیل خود دور می کند و در طولانی مدت نیز از حمایت مردمی برخوردار نخواهد بود. بنابراین ضرورت دارد که در همکاری، از حامیان مالی و افراد قدرتمندی که ارزش های زیسته ی آنها با ارزش های بنیادین سازمان همسو است، بهره ببریم.