ابزار مرحله تشخیص

مجمعِ تاثیر جمعی برای تحقق یک همکاری بین‌بخشی چهار مرحله شناسایی کرده است.در این قسمت با ابزار مرحله تشخیص(مرحله ی اول) آشنا می شوید.

معرفی ابزار مرحله تشخیص

1-همکاران بالقوه خود را درگیر کنید
افراد و سازمان‌هایی که در مسئله مورد نظرتان نقشی دارند را شناسایی کنید و شایستگی و علاقه آن‌ها به مشارکت بین بخشی را بررسی کنید.

سوال کاربردی مورد نیاز:

افراد در انتخاب شریک چه معیارهایی را باید در نظر بگیرند؟
انتخاب شرکای مناسب برای رسیدن به اهداف مورد نظر، اهمیت بسیار زیادی دارد. رهبران برای انتخاب شرکای احتمالی، ابتدا باید ابعاد مسئله موردنظر که قرار است برای آن همکاری صورت بگیرد، را به طور کامل شناسایی کنند و بعد با توجه آن به دنبال شرکای بالقوه باشند.
اگر رهبران، شرکای مهم احتمالی را نادیده بگیرند، ممکن است دستیابی به آن مقیاس از تاثیر که مدنظرشان بوده دشوار شود. برقراری ارتباط با سرمایه‌گذاران، مقامات دولتی، گروه‌های اجتماعی و عضویت در ائتلاف‌ها یا انجمن‌هایی که می‌توانند در خدمت اهداف همکاری باشند، نیز بسیار مهم است. سرانجام، افراد می‌توانند با شرکای بالقوه موردنظرشان، ترتیباتی برای گفتگوهای بیشتر فراهم کنند تا علاقه خود را برای همکاری در بخش‌های مختلف ارزیابی نموده و مزایای حل اشتراکی یک مسئله پیچیده را بیان نمایند.

2- یک چشم‌انداز موفقیت را به اشتراک بگذارید.
در مورد مجموعه‌ای از اهداف و نتایج ایده‌آلی که اولویت‌های همکاری را روشن می‌سازد، به توافق برسید.

اهمیت: تعریف یک هدف مشترک، شرکا را به هم پیوند می‌دهد و درک متقابلی از مزایای موفقیت ایجاد می‌کند.

سوالات کاربردی مورد نیاز:

آیا اولویت‌های مختلف شرکا برای توافق بر سر اهداف پروژه باید با هم سازگاری داشته باشند؟
شرکای همکاری ممکن است با اولویت‌های خاص بخش خود به موضوعات نزدیک شوند. به عنوان مثال، شرکای بخش تجاری ممکن است ایجاد محصولات و خدماتی را در اولویت قرار دهند که سود را بهینه می‌کنند. شرکای بخش دولتی ممکن است اجرای سیاست‌هایی را در اولویت قرار دهند که مطابق با قانون و بودجه و به نفع شهروندان هستند. شرکای بخش غیرانتفاعی ممکن است ایجاد برنامه‌ها و خدماتی را در اولویت قرار دهند که بر اهداف و مزایای غیرمالی برای جمعیت هدف، متمرکز هستند. با تسهیل فرآیندی که در آن شرکا اولویت‌هایشان را مشخص می کنند و آنها را با یکدیگر سازگار می کنند، احتمال توافق شرکا در مورد اهداف پروژه و نتایج ایده‌آل  افزایش می یابد.

چگونه شرکا اهداف همکاری را با مأموریت‌ها و اهداف سازمانی خود سازگار می‌کنند؟
اگر شرکا، اهداف همکاری را سازگار با اهداف خود درک کنند، بیشتر احتمال دارد که به همکاری متعهد گردند. آنها می‌توانند ارزیابی کنند که نتایج مورد نظر همکاری، چگونه از آن‌ها پشتیبانی می‌کند، حتی اگر این سازگاری واضح نباشد (به عنوان مثال، هدف سازمان کاهش چاقی در کودکان است، در حالی که هدف همکاری ایجاد یک بازار کشاورز-جامعه است). اگر شرکا نتوانند بطور موثر میان اهداف همکاری با مأموریت و اهداف سازمانی خود تعادل برقرار کنند، یا اگر این گونه درک کنند که اهداف این همکاری کم کم به انحراف قابل ملاحظه‌ای از اهداف آن‌ها می‌انجامد، تعهد شرکا برای همکاری ممکن است تضعیف شود. همچنین این ریسک که شرکا منابع خود را بر روی همکاری سرمایه‌گذاری نکنند یا به‌طور کامل از آن خارج شوند، افزایش می یابد.

3- تاریخچه پرداختن به موضوع را ارزیابی کنید.
تلاش‌های پیشین همکاری بین بخشی در یک زمینه مشابه را مورد توجه قرار دهید و از آن بیاموزید.

اهمیت: موفقیت‌ها و شکست‌های دیگر همکاری‌ها در زمینه‌های مشابه می‌تواند اطلاعات ارزشمندی را درباره شرایط مناسب برای موفقیت در آینده فراهم نماید.

سوالات کاربردی مورد‌‌ نیاز:

آیا می‌توان از تلاش‌های قبلی همکاری های بین بخشی، در زمینه ای مشابه، آموخت؟
شرکا می‌توانند در مورد اثربخشی برخی روش‌های همکاری در زمینه‌های مشابه قبلی، بینش‌هایی کسب نمایند. آنها می توانند در پروژه های قبلی میان‌بخشی، شیوه تخصیص منابع، مشارکت حامیان مالی و سایر موارد را بررسی کنند. این کار می‌تواند راهنمای مناسبی برای انتخاب شیوه های مختلف همکاری باشد و این احتمال را افزایش دهد که بتواند موفقیت دیگران را تکرار و ریسک اشتباهات در همکاری را کاهش دهد.

4- توجیه منابع
منابع مالی و غیر مالی از شرکای موجود و بالقوه را شناسایی کنید.

اهمیت: فرایند ارزیابی منابع، به شرکا این امکان را می‌دهد که برنامه‌ریزی کنند چگونه از تخصص، شبکه‌ها و دارایی‌هایشان به بهترین شکل در این همکاری استفاده شود و مشخص شود چه منابع دیگری ممکن است مورد نیاز باشد.

سوال کاربردی مورد نیاز:

خلاهای موجود در زمینه تخصص، شبکه‌ها و دارایی‌ها کدامند؟
در ارزیابی تخصص، دارایی‌ها و شبکه‌های موجود، شرکا ممکن است دریابند که مشارکت در این همکاری، مستلزم منابع اضافی است. به عنوان مثال، این همکاری ممکن است فاقد قدرت کافی برای گرد هم آوردن شرکا، تخصص حقوقی یا دسترسی کافی به دانش باشد. شناسایی چنین شکاف‌ها و خلاهایی می‌تواند راهنمای همکاری در انتخاب شرکای دیگر باشد. بدون این فرآیند، همکاری بین بخشی به دلیل کمبود منابع مورد نیاز خود، در معرض ریسک عملیاتی بالاتر قرار می‌گیرد و در نهایت، ظرفیتش محدود می‌گردد.

5- برقراری شفافیت دیدگاه‌ها
محیطی ایجاد کنید که در آن شرکا بتوانند آزادانه ارتباط برقرار کنند و اولویت های متفاوتشان را مطرح کنند.

اهمیت: با ایجاد کانال‌هایی برای شنیدن و پاسخ دادن به دیدگاه‌ها و نگرانی‌های شرکا، این همکاری نظرات بعضا متناقضی را که از ارزش‌ها و اهداف متمایز هر بخش ناشی شود، تأیید می‌کند، پایگاهی برای اجماع ایجاد می‌کند و در نهایت درک بین بخشی را پرورش می‌دهد.

سوال کاربردی مورد نیاز:

ویژگی‌های یک محیط باز در همکاری بین بخشی چیست؟
محیط‌های باز تقریبا در تمام جنبه‌های طراحی و اجرای همکاری حیاتی هستند، خصوصا در مواردی که لازم است شرکا در مورد موضوعاتی که احتمالا در رابطه با آن‌ها دیدگاه‌های مختلفی دارند، به اتفاق نظر برسند. ایجاد یک پایگاه واقعیت مشترک، توافق در مورد اقدامات موفق و ایجاد یک ساختار حکمرانی، نمونه هایی از این موارد هستند. در یک فضای باز، شرکا به یکدیگر اعتماد می‌کنند، برای بیان عقاید خود از فرصت‌های برابر برخوردارند و درک می‌کنند که آن‌ها می‌توانند بدون ترس از تلافی، نگرانی‌ها و شکایات خود را مطرح کنند. در غیاب یک فضای باز که در آن شرکا بتوانند به دیدگاه‌های متفاوت خود بپردازند، ممکن است شرکا از فرایند همکاری محروم شوند و احتمال مصالحه و سازش با دیگران کاهش یابد.