چالشهای مشارکت
انجمن کارگزاران مشارکت، انجمنی بینالمللی در حوزه توسعه فرآیندهای همکاریهای بینبخشی است که گزارشها و اسناد مختلفی در این حوزه منشر مینماید. این انجمن، چالش های مشارکت را بدین ترتیب برمیشمارد
1- فقدان تجربه مشارکت |
مشارکت برای برخی از افراد روش کاری جدیدی است و ممکن است زمان لازم باشد تا آنها متوجه شوند که مشارکت هم به درک پارادایم و هم سازگاری از نظر نگرش های شرکا نیاز دارد. ایجاد ظرفیت برای همکاری موثر، چه از طریق آموزش رسمی یا مربیگری غیررسمی، میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند. |
2– عدم توجه به آنچه مهم است |
در حالی که اکثر مشارکتها (هرچند نه همه آنها) به بودجه نیاز دارند و بسیاری از آنها بودجههای کلانی را از طریق اهداکنندگان خارجی مدیریت میکنند، پول نباید تنها ارز دارای ارزش باشد. همه شرکا سهم بی شماری در مشارکتها دارند (در غیر این صورت، احتمالا نباید شریک باشند) و بسیار اهمیت دارد که مشارکتهای غیر نقدی، با تایید مناسب و درست همراه باشند. |
3- ارتباطات ضعیف |
در عصر اشباع ارتباطات، یافتن راههای جدید و ابداعی برای آگاهی و تعامل با یکدیگر میتواند برای کسانی که به عنوان شریک عمل میکنند، دشوار باشد. همچنین متناسبسازی ارتباطات با توجه به نیازها و ترجیحات مختلف شرکا، بسیار مهم است. |
4- گردش و جابجایی افراد درگیر در مشارکت |
گردش و جا به جایی سریع افرادی که در مشارکت درگیر هستند، یک بازدارنده واقعی برای تداوم، ثبات و پایداری مشارکت است. ورود افراد میتواند به اندازه خروج افراد مختلکننده باشد. صرف وقت برای مدیریت ورودیها و خروجیها مهم است و این فرایند نیاز به مدیریت دقیق دارد. کسانی که وارد مشارکت میشوند، نیاز به فرصتهای واقعی برای اثبات خود و کمک به ایدههای خود دارند. اما رفت و آمدها ممکن است مختلکننده باشد و به پویایی همکاری کمک نکند. |
5- از دست دادن حرکت |
بسیاری از مشارکتها برای مدت چندین سال انجام میشود و غیرمعمول نیست که آنها دچار یک روش کاری تکراری و قابل پیشبینی شوند. جلسات فرمالیته و / یا کسلکننده میشوند؛ بازیگران اصلی فاصله میگیرند و به جای خود همکاران کم اشتیاق خود را میفرستند؛ اولویتهای پروژه بر ملاحظات مشارکت گسترده، ترجیح داده میشود. در حالی که این امر اجتنابناپذیر است که همه چیز تغییر خواهد کرد و برخی از عناصر معمولتر میشوند، ریسک این است که مشارکت انرژی خود را از دست بدهد و از پتانسیل بیشتر خود (برای نفوذ، تغییر سیستم، تأثیر گستردهتر) کوتاه بیاید. |
6- بازگشت به کار معمول |
مشارکت نیاز به یافتن راهحلهای بهتر برای مشکلات حل نشدنی از طریق کار در روشهای جدید و عبور از مرزهای سنتی دارد. با این حال، غیر معمول نیست که شرکا (بهصورت فردی یا جمعی)، بهویژه در زمانی که تحت فشار هستند، به الگوی رفتاری و عملی مرسوم روی آورند. این فرآیند، پتانسیل مشارکت را برای ایجاد تغییرات واقعی در سطوح سازمانی و سیستم تضعیف می کند. |
7- وجود زمینه مدام در حال تغییر |
مشارکت در خلا کار نمیکند (اگرچه گاهی ممکن است چنین به نظر برسد). بستر و زمینه دائما در حال تغییری که هر مشارکت در آن فعالیت میکند، تأثیر بسزایی در فعالیت های مشارکت دارد. عواملی که مشارکت هیچ کنترلی بر آنها ندارد (از تغییر در اولویتهای استراتژیک سازمانهای شریک گرفته تا سیاستهای جدید دولت یا بحرانها / بلایای غیرمنتظره) میتوانند به هر مشارکت کمک نموده یا آن را تضعیف نماید. مشارکتهایی که کاملا بنیادین، و در عین حال در عملکردهایشان چابک هستند، توانایی انطباق و سازگاری بیشتری دارند. |
8- تیک تیک ساعت |
نداشتن وقت احتمالا بیشترین استدلالی است که شرکا برای عدم تعهد و یا عدم پیشرفت در مشارکت آوردهاند. این معمولا بدین معنی است که بعضی از آنها زمان بسیار بیشتری را نسبت به بقیه به مشارکت اختصاص میدهند (زیرا زمان بیشتری دارند یا به آن اهمیت بیشتری میدهند) و این میتواند به نارضایتی منجر شود. اما ساعت جهانی نیز در حال تیک تیک است و اگر مشارکت تأثیر واقعی در کاهش نابرابریها، رفع نیازهای حیاتی، کاهش تعارضها و بهبود در شرایط محیط زیست داشته باشد، باید شرکا متقاعد شوند که مشارکت را در اولویت قرار دهند. |
.